شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۴۱ ب.ظ
آلِنو
آلِنو مثل قارچ سبز شده بود وسط خیابان و مچ مرا گرفته بود. بطری را از دستم قاپیده بود. خالیاش کرده بود توی جوب. موهایِ وزوزیاش را با هر دو دست چنگ زده بود. داد کشیده بود: «اینجوری کثافت؟ اینجوری؟»
افتاده بودم تویِ چینهای عمیق پیشانیاش. سرخیِ صورتش ته دلم را خالی کرده بود. میخ کرده بودم روی تیشرتِ مشکیاش و کلمهها چسبیده بودند به سقفِ دهانم. حلقه را از انگشتش آورده بود بیرون و انداخته بود جلوی پایم. آب دهان هم همینطور. به سرعت دور شده بود. نشسته بودم کف خیابان. سرم گرم بود و تنم سرد. مات و مست.
۹۷/۰۹/۲۴